جدول جو
جدول جو

معنی نسبت پذیر - جستجوی لغت در جدول جو

نسبت پذیر
(خوا / خا رَ / رِ)
قبول نسبت کننده. تعلق پذیر. مربوط. متعلق:
همه بود را هست اوناگزیر
به بود کس او نیست نسبت پذیر.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَ)
مدعی. ادعاکننده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دوستار)
دل شاد و خشنود و آراسته. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ سَ پَ)
دعوی نسب و نجابت و یا چیز دیگر نمودن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
بخش پذیر قابل قسمت بخش پذیر. یا قسمت پذیر بودن، قابل قسمت بودن: با اینهمه باید که ایشان قسمت پذیر بوند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نسخ پذیر
تصویر نسخ پذیر
زدایش پذیر هیچش پذیر آنچه که بطلان وزوال آن ممکن باشد
فرهنگ لغت هوشیار